گاهی آنقدر پرازدحام و شلوغ میشود که نبودنش بهتر از بودنش است. آرزو میکنی پر از خالی شود.
بعضی چیزهایش که مدتهاست گوشهای را اشغال کردهاند و حتی بیشتر از آن چیزی که هستند فضا گرفته اند، دلت را بدجوری میزند؛ میخواهی بلندشان کنی ولی از بد روزگار لنگر انداختهاند، با تمام سبکیشان و تنها کاری که میتوانی بکنی، ایستادن و تماشا کردنشان است…